آقا سپهرآقا سپهر، تا این لحظه: 6 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

سپهر امید زندگی

روزای اول زندگیت

ایشون پسرخاله دوست داشتنی شما ، آقا آرمان گل هستن ... من که عاشقشم   پسر قشنگم روزای اول به دنیا اومدن شما مامانی زیاد حالش خوب نبود ولی خدا میدونه که با وجود اون همه دردچقدر خوشحال بودم. هروقت که چشمم به صورت قشنگت میفتاد خدارو هزار مرتبه شکرمیکردم که سلامتی... اخه به دنیا اومدن شما خیلی داستان داشت و یه جورایی به معجزه شبیه بود. از حال خوش بابایی که دیگه نگم برات... ولی حیف که بابایی کم کم باید برمی گشت سر کار و ندیدن صورت مثل ماهت تنها مساله ای بود که غمگینش میکرد. ششمین روز از تولد شما بابایی از پیشمون رفت و ما رو با کلی دلتنگی تنها گذاشت... ولی خب در عوض مامان مرحمت که فکر کنم شما قراره عزیز جون صداش...
14 مرداد 1396

فرشته زیبایم به زندگی من خوش آمدی ...

سلام به فرشته زیبای زندگیم... قبل از هرچی باید از خاله زری مهربون تشکر کنیم که اولین پست رو واسمون نوشت . خاله زری جون مرسی . دوست داریم. من یعنی مامان مهدیه و بابایی روز بیست و چهارم خرداد 1396 یه هدیه قشنگ دوست داشتنی از خدا گرفتیم ... پسر قشنگم آقا سپهر فرشته زیبا و شیطون بلا و البته کمی پهلوون که تو این روز گرم و بهاری بعد از کلی انتظارو  دلهره توام با شادی ، چشمای زیبا شو به روی این دنیا باز کرد و زمینی شد و از همون لحظه تولد یعنی ساعت 3:15" روز بیست و چهارم خرداد 96 زندگی گرم و صمیمی دونفره ما رو غرق شادی و شور کرد... این اتفاق قشنگ و بی نظیر توی شهر قشنگ مشهد و در بیمارستان جوادالائمه افتاد و اسم خانوم دکتر مهربونی که شما...
7 مرداد 1396

تولد یک فرشته

عشق نازنینم من (خاله زری ) فعلا واستون مینویسم تا بعدا که مامانی گلت سرش خلوت تر شد بتونه واستون بنویسه شما تو یه روز تقریبا گرم بهاری متولد شدی یه شکوفه بهاری دیگه وارد خونواده شد خیلی هیجان انگیز بود و البته با هزار خوشحالی و امید و استرس روز جالبی بود نگرانی و خوشحالی هر دو با هم یکی شده بود و خدا رو صد هزار مرتبه شکر که نتیجش یه فرشته نازنین بود دوستداشتنی ترین موجود فرشته من این اولین عکسی بود که از شما به دستم رسید آخه من اون روز مشهد نبودم حالا مطمپنم که مامان جون واست همه رو تعریف میکنه     ...
21 تير 1396