پروفایل
شرح وبلاگ
سالیان طولانی من بودم وخودم،درس و کار و دلمشغولی های تکراری و دنیایی که هر طور دوست داشتم می گذشت، کم کم همسفر مردی مهربون و دوست داشتنی شدم و او آنقدر خوب بود که کم کم بودن در کنار او رو ترجیح دادم به رفتن پی علاقه مندی ها ... روزها میگذشت و من و همراه همیشگی من یعنی بابای مهربونت احساس کردیم یه جایی تو زندگی مون یه خلاء وجود داره و از خدای مهربون خواستیم تا خالی زندگی مون رو با فرستادن یه فرشته زیبا و دوست داشتنی برامون پر کنه ... و این شد که خدا روز بیست و چهارم خرداد 96 بهترین و قشنگ ترین وبا ارزش ترین هدیه رو برامون فرستاد و اون هدیه تو بودی سپهر نازنینم ... تو شدی تموم زندگی من و بابایی ... به زندگی ما خوش امدی فرشته کوچولو ...
نویسنده
آمار
تعداد مطالب :
53
تاریخ عضویت : 21 تیر 96
تاریخ عضویت : 21 تیر 96