10 ماه زیبا سپری شد ...
سلام فرشته دوست داشتنی من ...
وارد ماه یازدهم زندگیت شده و کم کم داره یک سالت میشه ... چقدر زود این 10 ماه گذشت ...هزار ماشالا پسرشیرینم ...
این روزا دیگه خیلی خوب راه میری و حسابی تو راه رفتن پیشرفت کردی ... البته هنوزم بعضی وقتا یک کمی تعادلت به هم میخوره و تلپ میفتی زمین .... خیلی مراقبتم ولی ببخشید که یه وقتایی از دستم در میره آسیب میبینی ... اشکال نداره بزرگ میشی یادت میره
خودت خیلی دوست داری راه بری و من اصلا اصراری رو این موضوع ندارم ... مثلا دیروز رفته بودیم بیرون و اونقدر اصرار کردی تا بالاخره گذاشتمت رو زمین و 10 - 20 متری راه رفتی
دیگه اینکه جدیدا تا بابا از سر کار میاد به من نمیگی ببرمت دم در ... قربونت برم که خودت مستقل شدی و تند تند پله ها رو میری بالا و در رو باز میکنی و میری تو حیاط ... منم با کلی استرس بدو بدو میام دنبالت...
کلی کلمه جدید یاد گرفتی
بّـــَ = با تشدید روی ( بـــ ) یعنی برگ ... وقتی این کلمه رو میگی حتما باید ببریمت پیش گلدونا یا توی حیاط پیش درخت ... عاشق برگ شدی عزیزم ...فدات بشم من که اینقدر طبیعت دوستی
با = یعنی آب ... بعضی وقتا این کلمه رو مثل برگ تلفظ میکنی منتها بدون تشدید
دا = داغ ... از بس میری به بخاری دست میزنی و بهت میگیم داغه یاد گرفتی بگی داغ ... بعضی وقتا هم که بخاری خاموشه بهت میگم دست نزنی داغه ... اونوقته که شما یه نگاه عاقل اندر سفیه بهم میکنی و دستت رو میزنی به بخاری و با یه لبخند شیرین بهم نگاه میکنی تا من بیام دنبالت و فرار کنی ...
گُـــ = یعنی گل ... البته خیلی کم اینو میگی و ترجیح میدی به گل هم بگی برگ
مامّـــا = مامان
بابّــــا = بابا
مَـــــــم = خوراکی ... وقتی شیر هم میخوای میگی ( مَــــــم ) یه وقتایی هم خلاصه اش میکنی و میگی ( مَــــــه)
سپهر قشنگ من ... خیلی دوستت دارم و بهت قول میدم تا وقتی هستم و بهم نیاز داری حسابی مراقبت باشم و از پیشت نرم ...
عاشقتم که با وجودت به زندگیمون رنگ دادی ... تمام زندگيم براى توست، تمام وجودم مال توست، دوستت دارم بى نهايت و از خداوند براى داشتنت هميشه شكرگزارم.
داری تلاش میکنی قدت برسه به برگ قربون قد و بالات برم من