9 ماه گذشت ... سلام به ده ماهگی....
سلام عزیزترینم ... تو این تکاپو و شلوغ پلوغی آخر سال من همه هواسم به تو هست و بس... این روزا دارن به سرعت سپری میشن و من واهمه دارم نکنه حتی به قدر چشم برهم زدنی حرکات و شیرین زبونی های تو رو از دست بدم ... به یه چشم به هم زدن 9 ماه گذشت و من واقعا تعجب میکنم این 9 ماه چجوری اینقدر تند گذشت ... وای ازون 9 ماهی که توی دل مامانی بودی و انگار 9 سال گذشت ... این 9 ماه کجا و اون 9 ماه کجا ؟؟؟ تولدت مبارک پسر شیرینم ... 9 ماهگیت مبارک باشه به من و همه کسایی که با اومدنت کلی شور ونشاط بخشیدی به زندگی شون ... خیلی دوستت دارم زندگیم ، همه وجودم تو تمام آرامش منی ... چه خوب که من مامانت هستم و این حس قشنگ و شی...
نویسنده :
مامان سپهر
17:48